برگشتم .دلم برای همتون خیلی تنگ شده بود.
مغزم قفل شده بود و هنوز هم با لکنت می تونم بنویسم
ممنونم از محبت همه شما. با خوندن کامنتهاتون انرژی می گرفتم.
دوستتون دارم
گرچه دلگیرتر از دیروزم
گرچه فردای غم انگیز مرا می خواند
لیک باور دارم
دلخوشی ها کم نیست
زندگی باید کرد
....
واییییییییییییییییییی دوست عزیزم
خوشحالم که برگشتی
آغاز دوباره ی تو , پیام انرژی بخشی بود برای من...
مرسی عارفه جون
دلم برات تنگ شده بود
خوبه که برگشتی...آغاز کن...حتی اگه قرار باشه سنگی باشی...دلم میخواد بنوازمت منصوره...وقتی این پستت رو خوندم یهو این حس اومد که بنوازمت...بی جهت...
مرسی دوست عزیزم
حس کردم نوازشت را
باید تا ته این درد رو رفت.../
سخته...
سلام سلام سلام صدتا سلام خیلی خوش اومدید خانم معلم وبلاگ بدون شما صفایی نداشتااااااااااااااا
امیدوارم که هرچه زودتر به حال سابق خودتون برگردید و آرام بشید
سلام
مرسی مستانه جان
حال سابقمون هم همین بود
آرامش آرامش آرامش...
خوب است که برگشتی
امیدوار باش و خوشحال زندگی کن
سلام
khoshhalam ke omadi salam
سلام هیس
درود
جنگیدن همیشه سخته. مخصوصا اگر برای آرامش باشه.
در کل خوشحالم که برگشتید. و امیدوارم فردای غم انگیز هیچوقت شما را نخواند
جنگی نابرابر
ممنونم
سلام علیکم و رحمت الله
ما را از یکدیگر گریزی نیست
سلام جناب فرخ عزیز
سلام کلی دلم برات تنگ شده بود عادت کردم بهتون
سلام.ممنون ازمحبتت