شب ها که دریا می کوفت سر را
بر سنگ ساحل چون سوگواران
شب ها که می خواند آن مرغ دلتنگ
تنها تر از ماه بر شاخ ساران
شب ها که می ریخت خون شقایق
از خنجر باد بر سبزه زاران
شب ها که می سوخت چون اخگر سرخ
در پای آتش دل های یاران
شب ها که بودیم در غربت دشت
بوی سحر را چشم انتظاران
شب ها که غمناک با آتش دل
ره می سپردیم در زیر باران
غمگین تر از ما هرگز نمی دید
چشم ستاره در روزگاران
ای صبح روشن چشم و دل من
روی خوشت را آیینه داران
باز آ که پر کرد چون خنده صبح
آفاق شب را بانگ سواران
فریدون مشیری
پ-ن:این شعر با صدای سهیل نفیسی در آلبوم چنگ و سرود خیلی شنیدنی شده
چرا ینک دانلودش رو نزاشتی...؟
آلبومش تازه اومده و فکر نکنم جایی لینک دانلودش باشه
باید سی دی را بخری
شعر قشنگیه.
مرسی از پیشنهادتون
خواهش
بسیار زیبا
ممنون از معرفی شعر و آلبوم
خواهش
من اندوهناکم که کمی دیرتر از انچه می باید
فریدون مشیری را یافتم . افسوس
برای نامه های عاشقانه؟
با ژانوشتتون خیلی حال کردم. اینکه سهیل نفیسی گوش میدیدو موفق باشید
مرسی.شما هم موفق باشید
به روی کوه...
به روی قله های باشکوه...
...
هوا خوش است و پاک...
خوش باشی با اون هوا