p.

یه روزی مرغ تو هم تخم طلا میذاره
تخم طلا رو میفروشی با هاش یه زندگی میخری
هنوزم یه جایی هست آسمونش آبی باشه
دریاهاش سبزِ سبز،آدماش سرخِ سرخ
یه روزی مرغ تو هم نوکش رو رژ لب میزنه
ماتیکو میبری میبوسی باهاش یه زندگی میکنی
هنوزم آدمی هست رژ لبش مشکی باشه
رنگ قضیه: کاکائو ،طعم قضیه: کاکائو
یه روز تو هم مثل مرغت تخم دو زرده میذاری
خودتو واسش ذبح میکنی،دلتو واسش نصف میکنی
هنوزم سرابی هست که وقتی میرسی آب باشه
با یه لذت واقعی حال از تهِ دلو به آب میدی
یه روزی همه یمرغا دلو جیگرو به سیخ میکشن
دل و جیگر و لا نون میذاری،نارنج و ریحون میذاری
هنوزم یه حرفی هست تا دل آدمو بلرزونه
چشات خیس از اشک شوق، گونه ها خیس از اشک شوق
یه روزی مرغ وجودت پراشو قیچی میکنه
پرا رو میریزی تو بالش،آروم میگیری رو بالش
هنوزم رو زمین یه بهونه ای پیدا میشه
گریه هات همه واسه اون،خنده هات همه واسه اون

شازده کوچولو

تقدیم به دوست عزیزم که در همه مراحل زندگیم کمکم کرده امیدوارم در هر کجا است با خوشی وخرمی زندگی کرده باشد. بیاد شازده کوچولو

به یاد دوست

به یاد دوست عزیزم شازده کوچولو