آن روز جهان سرش را روی شانه های تو گذاشته بود، آن روز جهان خوشبخت بود
|
من
به تو مربوطم
طوریکه اندوه به شب
طوریکه صدای بنان به حاشیۀ غروب
طوریکه آن قناری زرد غمگین به شاملو
بیآنکه هیچکدام دلیل قانعکنندهای داشته باشیم
...
لیلا کردبچه
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
متن نوحه «نهاد پا در فرات» - حسین سعادتمند - بشنوید
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید
ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن
کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید
خوش میکنم به باده مشکین مشام جان
کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید
سر خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چهها شنید
اینش سزا نبود دل حق گزار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید
محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد
از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
ساقی بیا که عشق ندا میکند بلند
کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنید
ما باده زیر خرقه نه امروز میخوریم
صد بار پیر میکده این ماجرا شنید
ما می به بانگ چنگ نه امروز میکشیم
بس دور شد که گنبد چرخ این صدا شنید
پند حکیم محض صواب است و عین خیر
فرخنده آن کسی که به سمع رضا شنید
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
دربند آن مباش که نشنید یا شنید
ساقی بیا - شجریان
بشنوید
ربّنا لا تُزِغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا و هَب لنا مِن لَدُنک رحمةً انّک أنت الوهّاب/ آلعمران، ۸
پروردگارا! پس از آنکه ما را هدایت کردى، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار که تو خود بخشایشگرى.
ربّنا آمنّا فاغْفِر لنا و أرحمْنا و أنت خَیر الرّاحمین/ مؤمنون، ۱۰۹
پروردگارا! به تو ایمان آوردیم؛ از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربانان هستی.
ربّنا آتِنا مِن لَدُنک رحمة و هَیِّی لنا مِن أمرنا رَشََداً/ کهف، ۱۰
پروردگارا! از جانب خود به ما رحمتى ببخش و کار ما را برایمان به سامان رسان.
ربّنا أفرِغ علینا صبراً و ثَبَّت أقدامَنا وأنصُرنا علی القَوم الکافرین/ بقره، ۲۵۰
پروردگارا! بر [دلهاى] ما شکیبایى فرو ریز و گامهاى ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز فرماى.
www.rabanaa.ir
کرونا بی گمان شاه بحران سال ۹۸ بود. در میانه این همه مشکل و نگرانی، خبر بد و ناگوار، همواره باید درسهایی هم بگیریم. کرونا هم نشانگر خیلی ضعفها و کاستیهای مدیریت کشور بود. هر بحرانی که پیش می آید حاکمیت یک بار دیگر در ویترینی در برابر چشم ۸۵ میلیون ایرانی قرار می گیرد و کاستیهایش در برابر چشمان آنان رژه می رود. از این کاستیهایی که کرونا به ما نشان داد به چند تایشان اشاره می کنم:
۱-کرونا نشان داد که سازوکار مدیریت بحران همه گیری بیماریها در کشور نداشته ایم. یک ماه از شروع بحران گذشته و هنوز سر اینکه چه کسی باید فرماندهی کار را در دست داشته باشد منازعه است. در مدیریت بحران یک بی سامانی موج می زند، اگرچه با آهنگی کند رو به بهبود است.
۲- کرونا نشان داد که برای مدیریت کشور در شرایط بحران باید از پیش آماده بود. ما در زمره کشورهایی هستیم که هنوز حاکمیتش در هنگام بروز بحران تازه به چه کنم چه کنم می افتد. چه کنم ها باید از قبل نوشته شده باشد.
۳- کرونا نشان داد که سازمانهایی مانند سازمان مدیریت بحران و پدافندغیرعامل به هیچ وجه توان مقابله با چنین بحرانهایی را ندارند. ضعف این سازمانها در بحرانهای تکرارشونده ای مانند سیل و زلزله هم نشان داده شد. یک بار برای همیشه باید برای این سازمانها تصمیم گرفته شود. فقدان مدیریت باکفایت و با توان در مدیریت بحران در این دو سازمان هر بار خود را نشان می دهد.
۴- کرونا نشان داد که دولت قوی و به زیر چتر دولت بودن همه نهادهای صف و اجرایی چقدر لازم و مهم است. فرمان ناپذیری نهادهایی مانند نهادهای مذهبی، نظامی و انتظامی از دولت، موجب دامنه دارتر شدن این بحران شد. مسائلی مانند تأخیر در اعلام مشاهده کرونا در کشور، ناتوانی دولت در قرنطینه قم، تأخیر در پیوستن نیروهای نظامی و شبه نظامی به مدیریت بحران سیستم نادرست حکمرانی در کشور را به رخ می کشد.
۵- کرونا نشان داد که سازمانهای مردم نهاد چقدر برای یک کشور می توانند مفید باشند. امنیتی کردن ایجاد و فعالیت سمنها در کشور این روزها افسوس بر دل می گذارد. اگر ما سمنهای قوی و بین المللی در مدیریت بحران داشتیم، بخشی از کار را به ایشان می سپردیم و حتی در زمان تحریم هم می توانستیم از ظرفیت آنها برای کمکهای خارجی استفاده کنیم.
۶- کرونا نشان داد که زیرساختهای بهداشتی ما چقدر ضعیف و آسیب پذیرند. تنها تلاش و از خود گذشتگی کادر درمانیست که جلوی بحران ایستاده است. فارغ از کمبود ماسک و شوینده که در بسیاری کشورها اتفاق افتاده است، توان تجهیزاتی بیمارستانها بسیار پایین است و نظام درمانی ورشکسته موجب شده که آنها پول خرید تجهیزات و لوازم مصرفی مورد نیاز را نداشته باشند. کرونا به ما یاداور شد که کشور قوی جایی است که زیرساختهای بهداشتی، آموزشی قوی داشته باشد.
۷- کرونا نشان داد که مسئولیت داشتن فی ذاته در کشور ما رانت آور است. یک مسئول در اوج کمبود کیت کرونا می توانست به جای قرنطینه شدن در خانه، تست کرونا بدهد و اعلام کند که کرونا گرفته یا نگرفته، اما یک بیمار تنها در وضعیت بسیار وخیم امکان دادن تست کرونا را داشت.
۸- کرونا نشان داد که اقتصاد ضعیف چقدر کشور را در برابر بحران شکننده می کند. کسب و کارهای ضعیفی که تنها امیدشان فروش شب عید بود اکنون به خاک سیاه نشسته اند و نخستین سونامی سال آینده را موج بیکاری و تعطیلی این کسب و کارها به وجود خواهد آورد.
۹- کرونا نشان داد که گستردگی روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای دنیا چقدر مهم است. وابستگی بالای سیاسی اقتصادی ایران به چین باعث شد که مصالح سیاسی را مقدم بر اصول مبارزه با بیماری بشماریم و به کرونا اجازه ورود زودهنگام و گسترده به کشور بدهیم.
۱۰- کرونا برای چندمین بار در این سال نشان داد که عصر اطلاعات و شبکه های اجتماعی مجالی برای پنهانکاری و اظهار خلاف باقی نمی گذارد و اعتماد مردم به سخن و عمل حاکمیت چقدر به مدیریت کشور کمک می کند. سال ۹۸ برایمان آلبومی از بحرانهای طبیعی و بشری بود و کرونا پلی است که بحرانها را به سال ۹۹ منتقل می سازد. سال ۹۹ از هم اکنون افقی پر چالش و بحران را نمایان ساخته است. انچه که بحرانهای ۹۸ نشانمان دادند اگر توشه ای برای حاکمیت نشود، تیشه ای برای بنیان کنی کشور خواهد شد.
دفتر يادداشت - پدرام سلطانى
نشانى وب سايت: www.soltani.ir
وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ اِنَّ اللَّهَ بالِغُ اَمرِهِ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدرًا ﴿3﴾
و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است!
سوره مبارکه الطلاق آیه 3
خدایا، یاری ام کن که جوانی ام را به هیچ دنیایی و به هیچ احساس کاذبی نفروشم،
دستم گیر در جوانی، که در پیری خمیده ی نادانی جوانی ام نشوم.
الهی به امید تو؛
آن گاه که انتظارات پایان می یابد،
نرو
وفا، از اینجا آغاز می شود..؛
کیوان مهرگان
صد انداختی تیر و هر صد خطاست
اگر هوشمندی یک انداز و راست... (سعدی)
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود... (حافظ)
ميان ِ ماندن و رفتن حکايتي کرديم
که آشکارا در پردهي ِ کنايت رفت.
مجال ِ ما همه اين تنگمايه بود و، دريغ
که مايه خود همه در وجه ِ اين حکايت رفت.
۲۸ خرداد ِ ۱۳۳۹
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
«دشمنان متفق را متفرق نتوانی گردانیدن مگر بدان که با بعضی از ایشان دوستی به دست آری... دشمن به دشمن برانگیز تا هر طرف غالب شوند فتح از آن تو باشد.»
چرا مصلحالدین سعدی شیرازی مدرنترین روشنفکر ملی ایران است؟/ محمد قوچانی
صبر کردن به معنای ماندن و انتظار کشیدن نیست، به معنای آینده نگر بودن است. صبر چیست؟ به تیغ نگریستن و گل را پیش چشم مجسم کردن است، به شب نگریستن و روز را در خیال دیدن است. عاشقان خدا صبر را همچون شهد شیرین به کام می کشند و هضم می کنند؛ و می دانند زمان لازم است تا ماه به بدر کامل بدل شود.
ملت عشق- الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی
شعر خواندم
که
عاشقم باشی
سیدمهدی موسوی
گفتم گره نگشودهام زان طره تا من بودهام
گفتا منش فرمودهام تا با تو طراری کند
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند
زان طره پرپیچ و خم سهل است اگر بینم ستم
از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند
تصنیف «عیاری» - بشنوید
و به بندگان من بگو که با یکدیگر به بهترین وجه سخن بگویند، که شیطان، در میان آنها به فتنه گری است، زیرا شیطان آدمی را دشمنی آشکار است
اسراء/53
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچکسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند
***
قایق از تور تهی
و دل از آروزی مروارید،
همچنان خواهم راند
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
میفشانند فسون از سر گیسوهاشان
***
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
«دور باید شد، دور
مرد آن شهر، اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ آئینه تالاری، سرخوشیها را تکرار نکرد
چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود
دور باید شد، دور
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
***
پشت دریاها شهری ست
که در آن پنجرهها رو به تجلی باز است
بامها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری مینگرند
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان مینگرند
که به یک شعله، به یک خواب لطیف
***
خاک موسیقی احساس تو را میشنود
و صدای پر مرغان اساطیر میآید در باد
***
پشت دریا شهری ست
که درآن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند
***
پشت دریاها شهری ست
قایقی باید ساخت
همراه همدل من!
در زندگی ،لحظه های سختی وجود دارد؛ لحظه های بسیار سخت و طاقت سوزی ، که عبور از درون این لحظه ها، بدون ضربه زدن به حرمت و قداست زندگی مشترک، به نظر، امری نا ممکن می رسد.
ما کوشیده ایم - خدا را شکر - که از قلب این لحظه ها، بارها و بار ها بگذریم، و چیزی را که به معنای حیات ماست و رویای ما، به مخاطره نیندازیم.
ما به دلیل بافت پیچیده ی زندگی مان، هزار بار مجبور شدیم کوچه ای تنگ و طولانی و زر ورقی را بپیماییم، بی آن که تنمان دیوار این کوچه را بشکافاند یا حتی لمس کند.
ما، در این کوچه ی بسیار آشنا، حتی بارها ، مجبور به دویدن شدیم، و چه خوب و ماهرانه دویدیم
انگار کن بر پل صراط...؛
چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهیمی
پ ن: دومین سالگرد ازدواج
پ ن: دو سال است که می دانم/ بی قراری چیست/ درد چیست/ مهربانی چیست/ دو سال است که می دانم/ آواز چیست/ راز چیست/ چشم های تو شناسنامه مرا عوض کردند؛ (گروس عبدالملکیان)
اگر آب ها تر نبودند
اگر باد می ایستاد...
تو را می توانستم
ای دور!
از دور
یک بار دیگر ببینم!
قیصر امین پور
- "به کجا چنین شتابان؟"
گَوَن از نسیم پرسید.
- "دلِ من گرفته زینجا،
هوس ِ سفر نداری
ز غبار ِ این بیابان؟"
- "همه آرزویم، امّا
چه کنم که بسته پایم ... "
- "به کجا چنین شتابان؟"
- "به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم."
- "سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویر ِ وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه ها، به باران،
برسان سلام ِ ما را."
پ ن: برای استاد «محمدرضا شفیعی کدکنی» که فکر و دل هزاران تن را دانشگاه کرد