چشمانم را دید ولی نگاهم را نخواند
بادرودبسیار زیبا بودچشمهایش را دیدم و نگاهش رانخواندم .... برای او
سلام........
شاید در چشمانت نگاه نبود ..
شاید....
سلامقشنگ بود..خوب نگاه آدما رو خوندن کار هر کسی نیست..شاید بلد نبودهباید یه جور دیگه بهش فهموند
سلاممرسی
معلومه اصلا بلد نیست چشمها رو بخونه؟؟؟!؟!یا اینکه اصلا حواسش جایی دیگه بوده؟!؟
نگاه می کنم نمی بینم../
چشم مرا هوای تو پر کرده....
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته اتبرو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند "سایه"
دریغ....
ماله من رو هم دید ولی نخوند عجب گیری کردیم ها اون که باید بخونه نمی خونه اون یکی دیگه می خونه، تحلیل می کنه، بررسی می کنهشعر می گه راستی چی کار کنم؟ عوض کنم یا نه
گیر افتادیا!اگه.... نمیاد بزار باشه
راستی من هم اونجا کامنت دادم دیدی؟ با اسم نه آدرسواقعا از وبلاگ و نحوه نوشتنش خوشم میاد به نظرم آدم صاف و صادقیه می دونی که من کم پیش میاد به کسی که نمی شناسمکامنت بدم ولی این هم رفت جز استثناها
آره دیدمت
به دل نگیرحرف هم که میزنی گاهی شنیده نمیشه. چه برسه به نگاه که چشم دل میخواد خوندنش!
دلی نمونده ..........
بابت آدرس هم ممنونم عزیزم. لطف کردی
خواهش می کنم
بیسواد بود ... باید بره توی کلاسهای نهضت !!ناتوانترین انسانها کسانی هستند که از درک نگاه یک همنوع عاجزند! این رو همیشه به یاد داشته باشید!
نگاه خواندن نمی دانستبه یاد خواهم داشت
نمی دونم میاد یا نه واسه همین یه کار کردم که نه سیخبسوزه نه کباب اسم رو حذف کردم ولی آدرس رو گذاشتم دیگه بقیه اش بر می گرده به آی کیو که بالاخره متوجه شه و بیاد یا هنوز دور خودش بچرخه
دیدم.مرسیباس دید
آخه زبان نگاه خیلی سخته...حتی از زبان چینی هم سخت تره...
پس چینی بلدی!!
اگر دلی نمونده پس اینهمه محبت و لطفی که به من داریاز کجا ناشی میشه؟!
عزیزمی
به دل نگیر شاید خوندن بلد نبوده!
سوات نداشته لابد
لابد
این تب چشم هم به من سرایت کرد!!!عجب چیزی شده ها؟؟!؟!؟
چشم آموزی لازم شد!
چشمای من رو هم دید و نخوند:-((( من تازه وبلاگ نویسی رو شروع کردم خوشحال می شم درکنار شما دوستان از نظراتتون بهره مند شم
چشمها را باید شست انگار...خوش آمدی
.......
بعضی از نگاه ها رو خوندن لیاقت میخواد که خیلیها ندارن.
شاید خیلی از نگاه ها...
خونده به روی خودش نیاورده به جان خودت راست میگم
پس جای امید هست!
سوادش رو نداشتهخواندن چشمها سواد خودش را میخادکاش یه اموزشگاه بود می رفتیم سواد خواندن چشمها را یاد میگرفتیم
آره زبان چشم لازمه
زبان چشم میگم چشای من چی میگه الان اگه گفتی منصوره جووووووووووووووووونم خوب ببین من فکر میکنم هر کس بگه چشای من چی میگه اون خیلی با سواده
چون با هم دارند حرف می زنند خط رو خط شده و من چیزی نمی فهمم!
اغلب اوقات همینه...
چه حیف و چه حرفهایی از دست میره
اوهوم. این شد!!
اوهوم آره
خیلیها چشم دیدن را دارند، سواد خواندن را ندارند.
هر دیدنی دیدن نیست
بادرود
بسیار زیبا بود
چشمهایش را دیدم و نگاهش رانخواندم .... برای او
سلام
........
شاید در چشمانت نگاه نبود ..
شاید....
سلام
قشنگ بود..
خوب نگاه آدما رو خوندن کار هر کسی نیست..
شاید بلد نبوده
باید یه جور دیگه بهش فهموند
سلام
مرسی
معلومه اصلا بلد نیست چشمها رو بخونه؟؟؟!؟!
یا اینکه اصلا حواسش جایی دیگه بوده؟!؟
شاید....
نگاه می کنم نمی بینم../
چشم مرا هوای تو پر کرده....
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند
"سایه"
دریغ....
ماله من رو هم دید ولی نخوند



عجب گیری کردیم ها
اون که باید بخونه نمی خونه
اون یکی دیگه می خونه، تحلیل می کنه، بررسی می کنه
شعر می گه
راستی چی کار کنم؟ عوض کنم یا نه
گیر افتادیا!
اگه.... نمیاد بزار باشه
راستی من هم اونجا کامنت دادم



دیدی؟ با اسم نه آدرس
واقعا از وبلاگ و نحوه نوشتنش خوشم میاد
به نظرم آدم صاف و صادقیه
می دونی که من کم پیش میاد به کسی
که نمی شناسم
کامنت بدم ولی این هم رفت جز استثناها
آره دیدمت
به دل نگیر
حرف هم که میزنی گاهی شنیده نمیشه. چه برسه به نگاه که چشم دل میخواد خوندنش!
دلی نمونده
..........
بابت آدرس هم ممنونم عزیزم. لطف کردی
خواهش می کنم
بیسواد بود ... باید بره توی کلاسهای نهضت !!
ناتوانترین انسانها کسانی هستند که از درک نگاه یک همنوع عاجزند! این رو همیشه به یاد داشته باشید!
نگاه خواندن نمی دانست
به یاد خواهم داشت
نمی دونم میاد یا نه واسه همین یه کار کردم که نه سیخ



بسوزه نه کباب
اسم رو حذف کردم ولی آدرس رو گذاشتم
دیگه بقیه اش بر می گرده به آی کیو که بالاخره
متوجه شه و بیاد یا هنوز دور خودش بچرخه
دیدم.مرسی
باس دید
آخه زبان نگاه خیلی سخته...
حتی از زبان چینی هم سخت تره...
پس چینی بلدی!!
اگر دلی نمونده پس اینهمه محبت و لطفی که به من داری
از کجا ناشی میشه؟!
عزیزمی
به دل نگیر
شاید خوندن بلد نبوده!
سوات نداشته لابد
لابد
این تب چشم هم به من سرایت کرد!!!
عجب چیزی شده ها؟؟!؟!؟
چشم آموزی لازم شد!
چشمای من رو هم دید و نخوند:-((( من تازه وبلاگ نویسی رو شروع کردم خوشحال می شم درکنار شما دوستان از نظراتتون بهره مند شم
چشمها را باید شست انگار...
خوش آمدی
.......
بعضی از نگاه ها رو خوندن لیاقت میخواد که خیلیها ندارن.
شاید خیلی از نگاه ها...
خونده به روی خودش نیاورده به جان خودت راست میگم
پس جای امید هست!
سوادش رو نداشته
خواندن چشمها سواد خودش را میخاد
کاش یه اموزشگاه بود می رفتیم سواد خواندن چشمها را یاد میگرفتیم
آره زبان چشم لازمه
زبان چشم

میگم چشای من چی میگه الان اگه گفتی منصوره جووووووووووووووووونم
خوب ببین من فکر میکنم هر کس بگه چشای من چی میگه اون خیلی با سواده
چون با هم دارند حرف می زنند خط رو خط شده و من چیزی نمی فهمم!
اغلب اوقات همینه...
چه حیف و چه حرفهایی از دست میره
اوهوم. این شد!!
اوهوم آره
خیلیها چشم دیدن را دارند، سواد خواندن را ندارند.
هر دیدنی دیدن نیست