وقتی میخورم زمین ... اول به اونهایی که نیش شون رو باز کردند ُ چند تا فحش ناموسی میدم و بعدش به پشت سرم نگاه میکنم ... خندیدین به افتادن یه انسان کار کثیف و زشتیه !!
آره به پشت سرت هم نگاه نکن که از کی خوردی.... ............ هرکس به طریقی دل ما میشکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر میشکند حرفی نیست من در عجبم دوست چرا میشکند
این دل بالاخره می شکند.... چرا وبلاگ شما باز نمی شه؟!!
من اخرین باری که افتادم سال سوم دبیرستان بود . اونم از پله ها . کسی نخندید همه نگرانم شدنند چون با زانو افتادم (کسی که بیشتر نگرانم شد دبیر تاریخمون بود)
******** زمین خوردن از اون لحاظ :- یکی منو انداخت زمین که خودم صدای خورد شدن تک تک استخونام رو شنیدم
همچین زمین خوردنی خدا نصیب هیچ کسی نکنه ان شاالله
چه خوب هر دو جورش یادت مونده.کاش هر دو به خصوص دومی تکرار نشه
آره منم جلوی کتابخونه ی نزدیک خوابگاه ها بود. اقتصاد بود؟ یادم نمونده. رو برفا پهن شدم رو زمین . فکر کنم یه صد نفری بهم خندیدن.... چه اونایی که درس میخوندن چه اونایی که تند تند میرفتن سوار سرویس بشن . یادش به خیر چه قدر کتابخونه میرفتیم!
یادم بود یکی اونجا زمین خورده بود ولی یادم نبود تو بودی.ما که کلا سوژه بودیم! راستی شاید عکسی از بیرون اون کتابخونه داشته باشم
بلند شدن گاهی خیلی سخته , استخونهای احساست رو حس میکنی که شکستن! وقتی بلند میشی , میبینی دونه های شن و خاک تو پوستت فرو رفتن! اونهایی که این وقتها میخندن ,بی رحمن خیلی... از اونجایی خوردی که فکرش رو نمیکردی و به همین دلیل هم محتاط نبودی! منم با جوابت به پنجره ی تنهای من موافقم: دوستش نداشته باشه!
اون درد استخوان همیشه یادت می مونه... بی رحم نیستند.بی خبرند دوستش نداشته باشه ولی مطمئنا عملی کردن این کار سخته
وقتی میخوری زمین حواست باشه نگی اوخ
بعضی وقتا دردش خیلی زیاده
دوستم گریه داره که اگه پشتتو نگاه کنی و ببینی از رفیق خوردی
نارفیق درست تره
وقتی میخورم زمین ... اول به اونهایی که نیش شون رو باز کردند ُ چند تا فحش ناموسی میدم و بعدش به پشت سرم نگاه میکنم ... خندیدین به افتادن یه انسان کار کثیف و زشتیه !!
چه عصبانی!
اگه دستم می افتاد اونای که می خندن بهم رو یه دل سیر میزدم.
اما خوب بخندم بهتره
بخندی حتما بهتره
آره به پشت سرت هم نگاه نکن که از کی خوردی....

............
هرکس به طریقی دل ما میشکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر میشکند حرفی نیست
من در عجبم دوست چرا میشکند
این دل بالاخره می شکند....
چرا وبلاگ شما باز نمی شه؟!!
یادته وقتی میخوردیم زمین چه قدر میخندیدیم؟ مطمئن نیستم اگه الان هم بیفتم بازم بخندم....
جلو در دانشکده علوم, شلوغ ترین ساعت, خوردم زمین, تنهایی نخندیدم ولی بعدا که برای شما تعریف کردم کلی با هم خندیدیم
من وقتی میخورم زمین دلم میخواد همونجا بخوابم...تنبلم آخه...
منم بعضی وقتا از شدت خنده نمی تونم بلند بشم
من اخرین باری که افتادم سال سوم دبیرستان بود .
اونم از پله ها .
کسی نخندید همه نگرانم شدنند چون با زانو افتادم (کسی که بیشتر نگرانم شد دبیر تاریخمون بود)
********
زمین خوردن از اون لحاظ :-
یکی منو انداخت زمین که خودم صدای خورد شدن تک تک استخونام رو شنیدم
همچین زمین خوردنی خدا نصیب هیچ کسی نکنه ان شاالله
چه خوب هر دو جورش یادت مونده.کاش هر دو به خصوص دومی تکرار نشه
سلام
حال شما ؟
حالا اگر از یه نفر که خیلی دوستش داشتی و داری و خواهی داشت پشت پا خوردی چی ؟
اون نفر که عاشقش بودی و . . . چنان زمین گیرت کنه که نتونی از زمین بلند بشی چی ؟
اونوقت تکلیف چیه ؟
هیچی دیگه دوستش نخواهم داشت به همین راحتی
آره منم جلوی کتابخونه ی نزدیک خوابگاه ها بود. اقتصاد بود؟ یادم نمونده. رو برفا پهن شدم رو زمین . فکر کنم یه صد نفری بهم خندیدن.... چه اونایی که درس میخوندن چه اونایی که تند تند میرفتن سوار سرویس بشن . یادش به خیر چه قدر کتابخونه میرفتیم!
یادم بود یکی اونجا زمین خورده بود ولی یادم نبود تو بودی.ما که کلا سوژه بودیم! راستی شاید عکسی از بیرون اون کتابخونه داشته باشم
جالب بود .
دیگه دوسش نداری .
باید خیلی در موردش فکر کنم .
فقط نظر شخصی من بود .جدی نگیر
انسان به زمین نمیخورد مگر به سمت چیزهایی که به آنها تکیه کرده
عجب جمله ای گفتیا..............خیلی خوشم اومد
بلند شدن گاهی خیلی سخته , استخونهای احساست رو حس میکنی که شکستن!
وقتی بلند میشی , میبینی دونه های شن و خاک تو پوستت فرو رفتن!
اونهایی که این وقتها میخندن ,بی رحمن خیلی...
از اونجایی خوردی که فکرش رو نمیکردی و به همین دلیل هم محتاط نبودی!
منم با جوابت به پنجره ی تنهای من موافقم: دوستش نداشته باشه!
اون درد استخوان همیشه یادت می مونه...
بی رحم نیستند.بی خبرند
دوستش نداشته باشه ولی مطمئنا عملی کردن این کار سخته
آفرین.
متشکر