مامای جوان تو وبلاگش خواسته بود شاه بیتی که تو ذهن داریم را بنویسیم و من هم این شعر را نوشتم :
به هیچ یار دل مبند و هیچ دیار
که بر و بحر زیاد است و آدمی بسیار
این شعر را چند سال پیش روی میز کتابخانه ای دیدم و نمی دونم درست یادم مونده یا نه
ارزش ادبی یا اخلاقی نداره ولی درسی میده که متاسفانه این روزا خیلی خیلی بکار میاد
تمام این سالها با خودم تکرارش کردم ولی بعضی جاها که تعدادش زیاد هم نیست نتونسته کمکم کنه
گفتم اینجا هم بگم شاید کسی بهش احتیاج داشته باشه
آورین دخترم.../
سلام حسام
سلام منصوره جون
منم به این مسئله اعتقاد شدید دارم و بارها هم تجربه اش کردم..
آره منم زیاد بهش رسیدم
مامای جوان...بامن بودین
...
راستش این بیتو چندبار مرور کردم حرفها و نکاتی درونش بود که بفرمایش شما تو این دور و زمونه خیلی بکار میره
مامای دیگه غیر از شما نداریم
سلام سرکار خانم
راستش این شعر فریاد من رو برام تداعی کرد .
فریادی که چهار سال پیش سرودمش
فریادی که از اردیبهشت پارسال به فراموشی سپردمش ولی دوباره اردیبهشت امسال به شدت بیشتر در جایگاه ذهنیم بازگست . . .
عشق ، عدالت ، صداقت ، سه افسانه ای که . . .
این شعری که شما نوشتید هم فریاد میزنه : عشق ، عدالت و صداقت ، افسانه ای بیش نیستند . . . .
من نمی گم صد در صد نیست ولی می گم آمادگی لازم برای نبودش را داشته باشیم
مرسی بسیار قابل تامل بود
بله...
این شعرو من روی اون میز کتابخونه نوشتم
دارم محاسبه می کنم اون موقع چند سالت بوده؟! سه-چهار فوقش پنج
سلام و سپاس از آرزوی سلامتیتون .
امیدوارم که شما هم در کنار محفل گرم خانواده شاد و مسرور باشید .
راستی اکادگی یعنی چی ؟
در پاسخ کامنت من نوشتید . متوجه نشدم ؟
ممنونم
اشتباه تایپی بود
چه بگویم؟سخنی نیست...
سلام بر حسین رها
رو راست بگم من این شعرها رو دوست دارم ولی فقط دوست دارم. هیچ وقت بهشون عمل نکردم. به قولی همه چیز تو کتابا قشنگ ولی واقعیت چیز دیگری ست . نظر من بود.
برای من واقعیت بوده
این شعرو خیلی دوست دارم نه به خاطر معنی و مفهومش و نه به خاطر هیچ چیز دیگه.
فقط به خاطر این که اولین بار این شعرو توی کتاب دایی جان نابلئون از زبون یکی از شخصیتای محبوبم تو کتاب خوندم
جدی؟ازت ممنونم
چون نمی دونستم این شعر از کی و کجا نقل شده
حالا کدوم شخصیت این شعرو می خوند؟
به احتمال زیاد اسدا.. میرزا نه؟
درسته حب
شاعر راست گفته.
این روزا این شعر خیلی به کار من میاد. مرسی
بدون اینکه چیزی بدونم می دونم که به کارت میاد.
تجربش کن و ببین چقدر به آرامش می رسی
سلام اره اصلا شعرت ارزش ادبی نداره ولی تو این زمونه باید اینجوری بود چون کسی ارزش نداره که واسش ارزش قائل شی
بجث ارزش گذاری برای دیگران نیست اینکه نباید وابسته بشی و بتونی راحت دل بکنی منظور بود
اگه باور کنیم مفهوم این شعر رو و بخواهیم که عمل کنیم بهش زندگی از اینی که هست سخت تر میشه فکر میکنم عزیزم
ما عمل کنیم بقیه عمل نکنند خوب می شه نه؟!
آره درست حدس زدی اسدالله میرزا میخوند.
ولی فکر نکنم اگه بخوایم به مفهوم این شعر عمل کنیم زندگی از اینی که هست سخت تر بشه چون فکر می کنم زندگی اسدالله میرزا از همه ی آدمای دیگه ی تو کتاب بهتر بود.حداقل خودش که راضی بود.۳۷
راستش تا اونجا که یادمه اونم راحت نبود ولی سعی می کرد اینجوری نشون داده بشه.