فامیل بزرگی را می شناسم که به خاطر جمعیت زیاد و کوچک بودن آپارتمانها , روز اول عید تالاری را به صورت دانگی اجاره می کنند و همه دور هم جمع شده و شیرینی و آجیل عیدی را که تهیه کردند می خوردند و بعد هم ناهار یا شام که حتما بستگی به ساعت تحویل سال داره و عیدی می دهند و می گیرند و بعد هم نخود نخود و میرند تا از بقیه عیدشون هر جوری که دلشون خواست استفاده کنند.
اینجوری مجبور نیستند تمام عید را در انتظار مهمان باشندو همه فامیل از ساعت رفت و برگشت سفرشون با خبر باشند یا زاغ سیاه فامیل را چوب بزنند که تا از سفر برگشتند بدو بدو برند برای انجام وظیفه دید و بازدید عید.
هر روز لباسهای عیدشونو بپوشند و با این وضعیت بنزین از این سر شهر به اونطرف برند و هی روبوسی و بخور بخور شیرینی و آجیل و چاق شدن.
در یک روز سه بار و در مکانهای مختلف اون فامیلی که لجشونو در میاره ببینند و هی برای هم ایش و اوش و دهن کجی کنند.
خلاصه که من کارشون را می پسندم .
امسال تا این لحظه و با توجه به سفرهای نوروزی ما و فامیل , فقط عمه کوچیکه و همسرش به خونمون اومدند .خودم هنوز خونه خواهر بزرگه نرفتم و به عبارتی یکی دو هفته بعد از عید باید منتظر زنگ تلفن و رسیدن مهمون باشیم یا دنبال وقت خالی برای مهمونی رفتن.چقدر دید و بازدید بعد از عید بیمزه و سخته