103

درست یادم نیست ولی فکر کنم پارسال تابستون بود, گرد و غبار هوای خیلی از شهرهای غربی و جنوبی را آلوده کرده بود.تو تاکسی بودم و رادیو روشن بود.آقایی از یکی از شهرهای جنوبی زنگ زد و خیلی عصبانی و با نفرت گفت خدا کنه این گرد و غبار به تهران هم برسه شاید مسئولین فکری براش بکنند.دعای اون آقا اجابت شد و گرد و غبار به اضافه آلودگی هوای همیشگی داره تهران رو خفه می کنه .سرطان داره بیداد می کنه و مسئولین هم هیچ کاری نمی کنند و مطمئنا نفرت اون آقا هم کم نشده.حالا ما برای خوردن گرد و غبار با بقیه شریک شدیم ولی بقیه حاضر نیستند در خوردن ...... با ما شریک باشند.کاش کسی به اون آقا یادآوری می کرد که عامو وقتی گونی سیب زمینی و 90 تومنت رو می گرفتی یادت نبود هوا آلودست؟وقتی بچه ها ما پرپر می شدن شما کجا بودی؟داشتی بندری می رقصیدی؟منکر مشکلات نیستم ولی مردم شهرهای بزرگ به خصوص تهران شدند سپر بلا و بقیه با وجود تمام مشکلات بازم جوری رفتار می کنند انگار تو این عالم نیستند.


شب ها

شب ها که دریا می کوفت سر را

بر سنگ ساحل چون سوگواران


شب ها که می خواند آن مرغ دلتنگ

تنها تر از ماه بر شاخ ساران


شب ها که می ریخت خون شقایق

از خنجر باد بر سبزه زاران


شب ها که می سوخت چون اخگر سرخ

در پای آتش دل های یاران


شب ها که بودیم در غربت دشت

بوی سحر را چشم انتظاران


شب ها که غمناک با آتش دل

ره می سپردیم در زیر باران


غمگین تر از ما هرگز نمی دید

چشم ستاره در روزگاران


ای صبح روشن چشم و دل من

روی خوشت را آیینه داران


باز آ که پر کرد چون خنده صبح

آفاق شب را بانگ سواران

فریدون مشیری 

 

 

پ-ن:این شعر با صدای سهیل نفیسی در آلبوم چنگ و سرود خیلی شنیدنی شده

سفرنامه

در این چند روز تعطیلی سفر یک روزه ای به شهرستانک داشتم.روستایی بسیار سر سبز و خوش آب و هوا و دنج در شمال توچال

رود و چشمه های زلال و هوای خنک و بوی گل و کوچه باغ هاو......

ناصرالدین شاه هم که کم خوش سلیقه نبوده در این روستا کاخی داشته که ظاهرا دو طبقه بوده با کاغذ دیواری های زیبا و گچبری و...

و شکل امروزی این کاخ به این شکل شده که می بینید


اینجا هم حرمسرای این کاخ بوده

که ظاهرا در تمام این سالها میراث فرهنگی تنها زحمتی که کشیده این بوده که این حرمسرا را از زیر خاک خارج کرده است.

در این حرمسرا بیشتر از صد اتاق بود و به قول پیرمردی که سرایدار یا نگهبان آنجا بود می شه چند جور به این قضیه نگاه کرد و خود اون آقا اصرار داشت که ثابت کنه این حرمسرا در واقع محرم سرا یا اندرونی بوده و فقط به معنی سیری ناپذیری جناب شاه نیست .به هر حال هر معنی که می داده یا میده الان خرابه ای بیش نیست

شهرستانک در فاصله 55 کیلومتری کرج در 8 کیلومتری جاده چالوس قرار گرفته و تا اونجا که من می دونم بزرگراه تهران-شمال از فاصله 5 کیلومتری این روستا می گذرد و در نتیجه بعد از بهره برداری این پروژه فاصله شهرستانک تا تهران خیلی کمتر شده و البته در اون صورت برای این طبیعت زیبا آینده خوبی نمی شه تصور کرد.


100

1)امروز مراقب جلسه امتحان دینی بودم و چشمم درد گرفت از بس زل زدم به بچه ها و اونا هم خودشونو کشتند که تقلب کنند ولی نتونستند.حتی برگه تقلبی که یکیشون از جیبش در آورد را دیدم و به روی خودم نیاوردم ولی چشم ازش بر نداشتم و نتونست ازش استفاده کنه.البته من هیچ مشکلی با تقلب ندارم ولی ازاینکه بعدا بهم بخندند و فکر کنند گاگولم بدم میاد

2)کلاس اولا می ری رو دیوار نوشته آی لا یو پیمان, می ری کلاس دوما نوشته دوستت دارم پیمان و تو کلاس سوما نوشته عشق من پیمان,لابد رو درو دیوار مدرسه کناری هم اسم پیمان نوشته شده و تصور اینکه همه این پیمان ها یکی باشه خنده داره و خنده دار تر اینه که تصور کنی که جناب پیمان دختر کش, یکی از اون جوجه اردک های زشتیه که دم در مدرسه ایستادند

3)روی دیوار یکی از کلاسها نوشته شده بود :خدای خوبم هرگز کسی را به چیزی که قسمتش نیست عاده مده و لابد قسمت ,منظور همون پیمانه

4)دلم سفر می خواد

جملات زیبا

*هرگز شروع نکردن بهتر از هرگز تمام نکردن است.

*ما همون ملتی هستیم که وقتی بمیریم هم،باید از اون دنیا به مامانمون زنگ بزنیم بگیم "رسیدیم"

*پرواز که میکنی به جائی میرسی که میخوای -ولی پرتاب که میشی به جائی میرسی که میخوان-پس پرواز کن به جای آنکه پرتاب شوی "

*هر چه بیشتر احساس تنهایی کنی احتمال شروع یک رابطه احمقانه بیشتر میشه

*زنها هرگز؛ نمیگویند ترا دوست دارم ,
ولی وقتی از تو پرسیدند مرا دوست داری
بدان که درون آنها جای گرفته ای

*اشتبــاه از من بود
پر رنـــگ نوشته بودمـت
به سختــی پاک می شـــوی

*از خوبی ادما واسه خودمون یه دیوار بسازیم
هر وقت به ما بدی کردن یه اجرش رو برداریم بی انصافیست که همه ی دیوار رو خراب کنیم

*اگر آدم گذاشت اهلیش کنند بفهمی‌نفهمی خودش را به این خطر انداخته که کارش به گریه‌کردن بکشد

*شاید هیچوقت تو زندگیم جفت شیش نیارم...اما خوب یاد گرفتم با همین یک و دو ها خونه ببندم


*شاید نشود به گذشته بازگشت و یک آغاز زیبا ساخت ، ولی می شود هم اکنون آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت


پ-ن:این جملات را جاهای مختلف خوندم و دوست داشتم.